بخش هایی از کتاب «چوپان معاصر » مجموعه مناجاتهای «بندهها» اثر رضا احسان پور
جمعه, ۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ب.ظ
خدایا!
همیشه حق با توست
نه با مشتری
خدایا!
تا سه میشمارم،
کمک کن!
خدایا!
تا سه میشمارم،
کمک کن!
خدایا!
کاش مثل «میتی کومان»
یک علامت مامور مخصوص حاکم بزرگ
به ما میدادی!
خدایا!
ما میآییم بهشت،
حوریها را فیلتر نکنی؟!
خدایا !
به من قدرتی عطا کن
که قدرتمند نشوم
خدایا!
هنر یعنی
وقتی نمیشود
و نمیتوانیم بگوییم «خدا را شکر»
بگوییم «خدا را شکر»...
و من هنرمندم!
خدایا!
ممنونم که اسمت دواست و ذکرت شفا
استامینوفن کیلویی چند؟!
خدایا!
یعنی حتی یک عکس لو رفته هم
از تو نیست
که یواشکی ببینمت؟
خدایا!
امشب چیز خاصی برای گفتن ندارم
زیر همان مناجاتهای دیشب
یک «ایضاً» بنویس!
خدایا!
این همه لایک توی کیسهی من ریختی
شرمندهام که آنها را خرج همه کردهام
الّا تو
خدایا!
همهی لایکهای دنیا مال تو،
هرچی دیسلایکِ تو دنیا مال من
خدایا!
گلویم دارد از بغض میترکد
نه این طرفها آپاراتی هست
نه گلوی زاپاس دارم!
به دادم برس
خدایا!
در قرن بیست و یکم
چاه از کجا گیر بیاورم
برای درد دل کردن؟
خدایا!
مرا به خاطر
همهی مورچههایی که کشتهام
ببخش
خدایا!
به یک نفر میگویند: «یک دروغ بگو»
میگوید: «خدا نمیبخشد»
خدایا!
توی «اِنّا لِله و اِنّا اِلیهِ راجعون»
«اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟
پیش خودت که جهنم نمیشود! میشود؟
خدایا!
من مثل آن بتپرست نیستم
که اگر تو را نداشته باشم
خدای سنگ و چوبی داشته باشم
من اگر تو را نداشته باشم، چیزی ندارم
۹۴/۰۹/۱۳
خدایا!
میشه بگی یارانه ما را کی می دهی!!!
توکه کسر بودجه نداری؟! داری ؟؟!!!